سلام خدا جونم خوبي؟خوشي؟اون بالاها بهت خوش ميگذره؟دنياي اون بالاها بر وفق مراد هست يا مثل اين پايين ها همش بدبختيه.؟همش غم.كلاهبرداريه .همش دروغه؟
نه مطمئنم اون بالاها مثل اينجا نيست.چون اينقدربهت خوش ميگذره كه گهگاهي يه نيگا پايين به ما بنده هات نميكني.نكنه يادت رفته يه زماني هم چند ميليارد رو خلق كردي كه همشون هرجاي اين دنيا دارند صدات ميكنند.؟نكنه يادت رفته كه ماها چقدر دوستت داريم ؟
چقدر عاشقتيم.خدايا .نميدونم به چي قسمت بدم اخه بزرگتر از تو كه چيزي نيست.خدايا به خودت قسمت ميدم.به خودت كه صبح به صبح حواست به باز شدن گل ها و اواز پرندگان و نماز بندگانت هست.ولي خيلي وقته كه اونا دارند منو به اخر صف هل ميدند و منم چون اونا رو بيشتر دوست داري مجبور م هميشه برم اخر صف.و خيلي وقته منو يادت رفته.
يه بار هوس كردم كه همه رو كنار بزنم .كه بيام پيشت.بشبنم يه دل سير برات گريه كنم.ولي نميشه .اونا حواسشون بيشتر از اينا جمعه.خيلي بيشتر از من .خدايا اگه هنوز يه ذره منو فقط به عنوان اين كه بنده تم دوست داري .
اگه هنوز منو در حد يه شاخه گل زيبا ميدوني و توي تقويمت گم نشدم.اگه هنوز زير چشمي داري نگام ميكني .اگه هنوز دلت براي منم جا داره.ميام پيشت خيلي زود.خيلي خيلي زود.ميام پيشت تا يه دل سير روي شونه هات گريه كنم .تا از تنهايي هام بگم.بگم كه تو تنها دارايي من تو اين دنياي درندشتي كه همه جاش بيابونه مگر اين كه تو بارون رحمتت رو بر سر شون بباروني.
گفتم بارون .يادم به صداي خوردن قطراتش به شيشه ي اتاقم افتاد كه با هر ضربش قطره ي اشك من رقصان كنان بر روي گونه هايم جاري ميشد .و شوري اش براي اولين بار شيرين شده بود.خدايا.خيلي بزرگي كه هنوزم اب را براي شستن بدي هاي ادم هات ميفرستي.خيلي بزرگي كه هنوز به ادم شدن بنده هات ايد داري .خدايا من اين پايين چيز هايي ميبينم كه هميشه دعا ميكنم تو از اون بالا ريز شون ببيني. چيز هايي ميبينم كه هميشه دعا ميكنم تو خواب باشي و اون ها رو نبيتي .
خدايا......خدايا تنها پناهگاهم تويي .نگذار توپ و تفنگ هاي دنيا به من اسيب برسونه.خدايا نور جاده ي زندگي ام شو تا حست كنم در جاده ي زندگي ام.يا لطيف !دوستت دارم .تو هم من رو دوست داشته باش.
نظرات شما عزیزان:
|